منوی اصلی

خانواده درمانی

با بیمار اسکیزوفرنیک چه کنیم؟

مرکزتوانبخشی بیماران اعصاب روان مهرآفرین

1- مهمترین وظیفه خانواده به رسمیت شناختن بیماری در عضو خانواده است. متأسفانه خیلی از خانواده ها وجود بیماری روانی را در فرزند، همسر، یا والدین خود انکار می کنند. برای نمونه می گویند: پسر ما بیمار نیست، کارهایی که می کند دست خودش است و اگر بخواهد می تواند جور دیگری رفتار کند. اما خانواده نمی دانند که بیمار بیش از همه از وضعیت خویش رنج می برد و بدون کمک حرفه ای روان پزشک قادر به تغییر رفتار خود نیست و توقع بی جای بستگان بر مشکل او می افزاید.

2-دومین وظیفه خانواده، حفظ آرامش در محیط خانه و پرهیز از خرده گیری ها و سرزنش های ناموجه نسبت به بیمار است. برای نمونه، سرزنش یک دختر جوان مبتلا به اسکیزوفرنیک که چرا نمره هایت مانند گذشته درخشان نیست، موجب افزایش دید منفی او نسبت به خود و احساس بی ارزشی در وی می شود و رنج او را بیشتر می کند. انتقاد از یک بیمار اسکیزوفرنیک که چرا در کنکور دانشگاه قبول نمی شوی یا چرا به دنبال یک کار پردرآمد نمی روی؟ بر پریشانی او می افزاید و موجب تشدید نشانه ها و عود بیماری و طولانی شدن دوره درمان می گردد.

3-سومین وظیفه افراد خانواده، همکاری در درمان بیمار است، چه درمان های دارویی و چه درمان های روانی- اجتماعی. برای نمونه باید مراقب مصرف دارو توسط بیمار باشند و از اظهار نظرهای نامربوط راجع به دارو و درمان که شبیه دوستی خاله خرسه است بپرهیزند. برای نمونه : اگر دارو نخوری بهتر است! یا تو که حالت خوب شده، چرا باز هم دارو مصرف می کنی؟ یا : مصرف دارو خطرناک است، همسایه ما که داروی اعصاب می خورد چند وقت پیش یک ماشین به او زد و مُرد. اعضای خانواده باید بدانند تجویز، کاهش یا قطع داروی اعصاب فقط در صلاحیت روان پزشک است. چه بسیار خانواده ها که با توصیه های نابجا موجب طولانی شدن بیماری یا تشدید آن یا بروز عوارض برگشت ناپذیر بیماری مانند خودکشی فرد بیمار شده اند.

گاهی اوقات خانواده بیمار اسکیزوفرنیک که پس از قطع سرخود داروها با برگشت نشانه های بیماری روبرو شده اند و به پزشک مراجعه می کنند و اظهار می دارند که ما نمی خواستیم داروی بیمارمان را قطع کنیم اما زمانی که او را برای دررفتگی مچ پایش نزد دکتر ارتوپد برده بودیم، دکتر وقتی فهمید داروی اعصاب می خورد به او گفت به جای دارو خوردن بهتر است ورزش کنی تا اعصابت قوی شود، بیمار ما هم دیگر دارو نخورد تا حالش بد شد. البته نمی توان به طور قطع صحت گفته های خانواده های بیماران را که متأسفانه مکرر هم شنیده می شود تأیید کرد، زیرا قاعدتاً پزشکان تخصص های دیگر هم لااقل آن اندازه دوره بیماری های روانی را گذرانده اند که چنین توصیه های خطرناکی به عمل نیاورند. به هر حال اگر هم پزشکی خارج از محدوده تخصصی خود چنین اظهارنظری کند بهتر است بیمار و خانواده او پرسش های خود را با روان پزشک معالج مطرح کنند.

4- چهارمین وظیفه خانواده آن است که با نوع بیماری و نشانه های بیماری مریض شان آشنا باشند و وضعیت او را همیشه زیر نظر بگیرند و در صورت برگشت نشانه ها بی درنگ با پزشک تماس حاصل کنند.

5-و سرانجام توصیه عملی برای خانواده هایی که بیمار اسکیزوفرنیک دارند این است که با شناسایی یکدیگر در محله خود گروه های خودیاری تشکیل دهند تا با استفاده از تجربیات و امکانات یکدیگر بتوانند در توانبخشی بیماران خود نقش مثبت و سازنده ایفا کنند. انجمن حمایت از بیماران اسکیزوفرنیک می تواند در این مورد به بیماران و خانواده های آنان راهنمایی و مشاوره ارائه دهد.